ماجرای سرقت آنها زمانی فاش شد که مأموران کلانتری 138 جنت آباد، هنگام گشتزنی در بلوار بعثت به 2سرنشین یک خودرو پراید که با خوشحالی در حال ویراژ دادن بودند مشکوک شده و به آنها دستور ایست دادند.
راننده پراید با دیدن مأموران به شدت دستپاچه شد و سعی کرد تا از دست مأموران بگریزد، اما از آنجا که مهارت چندانی در رانندگی نداشت درتعقیب و گریزی کوتاه در بزرگراه همت مجبور به توقف شد.
یک کم تو شهر کارداشتیم!
با توقف خودرو، کارآگاهان به بازجویی از راننده و سرنشین پراید پرداختند، اما در همین هنگام آنها صدای ضربههایی را شنیدند که از صندوق عقب خودرو میآمد، با گشودن صندوق عقب، مأموران با مرد جوانی روبهرو شدند که دستها وپاهایش با طناب بسته و چسب بزرگی نیزبرروی دهانش زده شده بود و به این ترتیب به وی کمک کردند تا از صندوق عقب بیرون بیاید.
همزمان با این کار مأموران، 2 سرنشین خودرو که احساس میکردند راز نقشه سیاهشان درحال فاش شدن است، پا به فرارگذاشتند و به این ترتیب تعقیب و گریز پلیسی بار دیگر آغاز شد.
در نخستین بازجویی از مردی که در صندوق عقب خودروی پراید بود به پلیس گفت: 2 مسافر ناشناس با پیشنهاد کرایه بالایی از من خواستند آنها را به صورت دربست به خیابان آتیهسازان برسانم، اما وقتی وارد منطقه خلوتی شدیم، ناگهان با تهدید چاقو و اسلحه، دست و پا ودهانم را بسته و به داخل صندوق عقب انداختند.
درحالی که با اظهارات این مرد عملیات مهار گستردهای برای به دام انداختن سارقان آغاز شده بود، یک ساعت بعد یکی از متهمان در بزرگراه همت درمحاصره پلیس قرار گرفته و بازداشت شد.
با اطلاعاتی که این متهم در اختیار پلیس قرار داد، همدست وی نیز درقهوهخانهای در حوالی میدان قزوین بازداشت شد.
با دستگیری 2 جوان سارق، درحالیکه مالک پراید مدعی بود که آنها قصد قتل وی را داشتهاند، آنها در ادعایی عجیب گفتند چنین قصدی نداشتهاند، بلکه چون در داخل شهر کمی کار داشتهاند، میخواستهاند سر فرصت مرد جوان را آزاد کنند !
روز گذشته، سارقان هنگامی که در دفتر قاضی جعفری - معاون دادستان در دادسرای جنایی تهران- تحت بازجویی قرار گرفتند با اعتراف به سرقت پراید گفتند: فکر میکردیم بانک زدن بسیار ساده ا ست.
برای همین نقشه سرقت از یک بانک را طراحی کردیم، چند روز قبل به عراق رفته بودیم و پس از خرید اسلحه به تهران آمدیم، قرار بود در مرحله اول خودرویی را به سرقت ببریم، اما پس از سرقت خودرو، پلیس به ما مشکوک شد و خیلی زود گرفتار شدیم.